سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوروش

ذوالقرنین کیست؟

این اشتباهی است که برخی از محققین دچار آن شده اند که تصور کرده اند ذوالقرنین قرآن همان کورش  هخامنشی  است  و برخی نیز اسکندر مقدونی را ذوالقرنین قرآن  دانسته اند در حالی که ذوالقرنین خود ذوالقرنین است و هیچ کس دیگری نیست و همه کسانی که چنین برداشتی کرده اند  بدون استثناء اشتباه کرده اند چه آنهایی که غرضی نداشته اند و دچار یک اشتباه تحقیقی شده اند و استنادهای آنها عموما یا غیر معتبراست یا فقط احتمال داده اند و چه آنها که با یک غرض خاص آن را دنبال کرده اند ُ در حالیکه ذوالقرنین قرآن نه کورش هخامنشی است نه اسکندر مقدونی و نه هیچ فرد دیگری بلکه ذوالقرنین خود ذوالقرنین است

 

1-  کلمة ذوالقرنین 3 بار در قرآن آمده است که یکبار می گوید «یسئلونک عن ذی القرنین » دوم « قلنا یا ذالقرنین » سوم « قالوایا ذا القرنین» که با توجه به اینکه خداوند متعال یکبار نام اورا برده و یکبار اورا به این نام  خطاب کرده  و یکبار هم  قومی که تحت  ستم یأجوج  و مأجوج  بوده اند  اورا  به همین  نام  خظاب کرده اند همة اینها دلیل بر این است که این فرد در دوران زندگی خودش به نام «ذوالقرنین» شناخته می شده است ، حال چه اسم او بوده باشد چه لقبش فرقی نمی کند آنچه مهم است این است که او به این نام شناخته می شده در حالیکه در هیچیک از کتب تاریخی از هیچ نویسنده ای اعم از کتاب های قدیمی یا جدید نمیتوان جائی را پیدا کرد که کسی گفته باشد کورش در دوران زندگی خودش به ذوالقرنین مشهور بوده یا حتی در یک جا او را ذوالقرنین خطاب کرده باشند این خود بهترین دلیل است برای اینکه ذوالقرنین قرآن کورش هخامنشی نیست و هر نویسنده ، هر محقق و هر کس که چنین ادعائی کرده باشد اشتباه کرده ، اعم از اینکه بی غرض بوده باشد یا غرضمندانه گفته باشد.

2- این مطالب اثبات میکندکه ذوالقرنین کسی بوده که خداوند متعال با او سخن گفته یعنی او در حدّ یک پیامبر خدا بوده است در حالیکه هیچ محققی چنین ادعائی را در بارة کورش نکرده و  نمیتواند  بکند زیرا رفتارهای کورش همگی نقض کنندة شرایط پیامبری و عدالت است زیرا او ازمعیارهای دینی فاصلة زیادی داشته است حتی به دین یهود که دین خودش بوده ویا دین زرتشت که دین نیاکانش بوده است ، نیز پایبند نبوده . پس چگونه می توان نسبت پیامبری به او داد او یک نژاد  پرست  بوده که این امر در بین هخامنشیان مشهور است و نژاد پرستی در آنان آنچنان قوی بود که حتی با محارم خود ازدواج می کردند تا مبادا خون نژاد آنان به دیگر نژادها وارد شود ویا برعکس ،که این موضوع هم خلاف آموزه های دین یهود بوده و هم خلاف آموزه های دین زرتشت گرچه یهودیان فی نفسه نژاد پرست بوده اند و هستند و اگر این را با یهودی بودن کورش هم در نظر بگیریم  نژاد پرستی او تشدید هم می شود که اینها همة خلاف آموزه های دینی در همة ادیان الهی  است . پس چنین کسی نمی تواند شایستگی پیامبری داشته باشد .

3-    عموماً کسانی که بی غرض بوده اند و چنین ادعائی کرده اند اولاً به نکتة مهم بالا توجه نکرده اند ثانیاً منابع تحقیق آنها نیز از سوئی دچار همین اشکال است و از سوی دیگر معتبر نیست بلکه منابع آنها عموماً منابع یهودی است مثل محققین هندی مانند ابوالکلام آزاد وزیر فرهنگ سابق هند ، مرحوم علّامة طباطبائی ، مرحوم دهخدا که منابع آنها هم همان منابع محققین هندی یا کتاب های یهودیان است .

4-    واقعیت این است که کورش را یهودیانِ قبل از حضرت مسیح بزرگ کرده اند و صهونیست های امروز از او یک بت ساخته اند تا اورا با توجه به اینکه هیچ معیار دینی ندارد در مقابل دین اسلا م قرار بدهند دلیل دیگر آن هم این است که آنها اولاً به آموزهای  دین موسی (ع) هم اعتقاد ندارند و پایبند نیستند ثانیاً یک شخصیت قهرمانی که بتوانند به او تکیه کنند ندارند و کورش برای آنها بهترین الگو است و از سوی دیگر خودرا مدیون کورش هم می دانند زیرا کورش همانطور که اشاره شد یهودی است داستان یهدی بودن او هم از این قرار است که پدرش وقتی از فتح سرزمین فلسطین باز می گشت در راه با یک دختر اسیر یهودی ازدواج کرد و نتیجة آن ازدواج شد کورش و کورش مادرش یک زن یهودی به نام حاویل یا خاویل است و او نزد یهودیان بزرگ شده و تربیت یهودی یافته و پدرش در وصیت نامة خود به او گفته که تو باید این یهودیانی را که ما اسیر کرده وبه منطقة موصل آورده و برای  آنها اردو زده ایم هرچه زود تر به سرزمین فلسطین باز گردانی زیرا آنها این منطقه را هم آلوده می کنند و او هم از یکسو به وصیت پدرش عمل کرده است و از سوی دیگر چون یهودی بوده به آنها اموال فراوانی داده و آنها را ثروتمند کرده و در آن منطقه اسکان داده است و به همین دلیل آنها خودرا مدیون کورش می دانند و همانطور هم که گفته شد از او قهرمانی ساخته اند که به او تکیه کنند و محمد رضا پهلوی هم با همین سیاست و برای اینکه اولا دست نشاندة یهودیان بود ثانیاً او هم می خواست کورش را به عنوان یک تکیه گاه در مقابل اسلام مطرح کند از او یک بت ساخت والاّ کورش هم مثل دیگر شاهان هخامنشی بوده و فرقی هم با دیگرا ن نداشته و همة ویژگیهای آنان را هم داشته مثل نژاد پرستی ، بی دینی و... گرچه یهودی هم بوده ، مثل برخی از کسانی که مسلمان هستند ولی پایبند به دینشان نیستند او هم یهودی بوده ولی پایبند به دین یهود هم نبوده. بنا براین همة این امور اثبات می کند که کورش اولا این مقدار که اورا بزرگ کرده اند نبوده بلکه یک شاه مثل دیگر شاهان بوده که عموماً ستمگر و فاسد بوده اند همانطور که قرآن میگوید « ان الملوک اذا دخلوا قریة افسدوها» و حضرت امام (ره) در سخنان خود دارند که ما در بین پادشاهان ایران استثناء هم نداریم ثانیاً این تبلیغات فراوان در بارة کورش فقط برای تقویت آن نوع از اندیشة ملی گرایانه ای است که ضدّ دین است نه دفاع از ملیت و سرزمین و هویت ملی که اسلام در بارة آن میگوید « حبّ الوطن من الایمان » . بلکه تحقیق در بارة کورش هم باید مثل همة مسائل تاریخی صورت گیرد و نقاط قوّت وضعف آن به صورت منطقی و بدون حبّ وبغض انجام شود که حقیر بنا دارم اگر عمری باشد و خداوند توفیق دهد آنرا با استدلالهای قوی و تحلیلی منطق به انجام برسانم . انشاالله